|
ماسه و سنگ
داستان در مورد دو دوست که درساحل راه می رفتند. در جای بین دودوست بحثی پیش آمد و درگیر شدند .
این برخورد آزار دهنده بود یکی از آن ها آسیب دید.
![]() دوستی که آسیب دید چیزی نگفت و روی ماسه نوشت: (امروز بهترین دوستم مرا آرزد).
![]() آن ها به راه ادامه دادند تصمیم گرفتند که شنا کنند.
هنگام شنا کردن دوستی که آزرده شده بود در گل ولای گرفتار شد ودوستش او را نجات داد.
پس از آن که بهبودی یافت روی سنگ نوشت:(امروز بهترین دوستم،زندگی مرا نجات داد)
![]() دوستش پرسید: هنگامی که تو را آزردم روی ماسه نوشتی ولی وقتی تو را نجات دادم روی سنگ می نویسی چرا؟
ادامه مطلب ... ![]() ![]() |